نگرشی متفاوت به مسألۀ تروما – بخش دوم

16 تیر 1404

ما نمی‌توانیم حدس بزنیم چه کسی دچار PTSD می‌شود. ممکن است فردی در معرض خطر ناگهانی مرگ قرار بگیرد و کاملا به هم بریزد؛ و برعکس، با خودم بگویم «این همه ازش می‌ترسیدم ولی الان حس می‌کنم اصلا ترس نداشت؛ اصلا پس از اون، آدم دیگه‌ای شدم!»
یک عده به این گفتند تاب‌آوری. یعنی یک عده هستند که هر چیزی که برایشان رخ می‌دهد، قوی‌تر و مقاوم‌تر می‌شوند. این افراد را بررسی کنیم تا ببینیم چه ویژگی‌هایی دارند:
متوجه احساسات و تغییرات بدنی خود
خوش‌بینی و احساس توانایی برآمدن از پس مشکل
دارای چشم‌انداز گسترده، قادر به تجسم تاب‌آوری و پذیرش تغییر
درگیر در زندگی و متعهد و دارای هدف
در کنترل زندگی و خودمختار
حمایت بیشتر
منابع بالاتر، تحصیلات بیشتر
سن بالاتر
رویکرد حل مسئله بجای جستجوی معنا

و پژوهشگران متوجه یک چیز دیگر شدند: ادراک شدت تروما، مهم‌تر است از خود شدت تروما. یعنی اینکه فاصله شما با انفجار چقدر است، آنقدرها هم مهم نیست. مهم این است که فرد فکر کند چقدر شدید بوده. یعنی باور فرد، مهم‌تر است نسبت به واقعیت.
وقتی تروما می‌آید، فرد ممکن است سه مسیر را طی کند:
مسیری که دو سوم افراد می‌روند: تاب‌آوری: یعنی از فردا حالش خوب است! الان هم احتمالا رفته جگرکی! دوستانش را دعوت کرده فیلم ببینند! مهمانی گرفته!
در درصدی از افراد (که اقلیت هستند) علائم ظاهر می‌شود و باقی می‌ماند.
کسانی که ابتدا حالشان خیلی بد است ولی چند ماه بعد حالشان خوب می‌شود.
چند نکته مهم و چالشی:
در جریان وقایع آسیب‌زا درصد زیادی از افراد دچار علائم می‌شوند.
ولی با گذشت زمان بهبود قابل توجهی صورت می‌گیرد.
بدرستی نمی‌توان پیش‌بینی کرد که چه کسی تاب‌آور و چه کسی آسیب‌پذیر خواهد بود.
دو سوم افراد کمترین آسیب را تجربه می‌کنند.
هیچ صفت یا رفتاری به خودی خود مفید یا مخرب نیست.

مثلا ممکن است بگویید انسان‌هایی که ذهن‌آگاهی دارند، کمتر PTSD می‌شوند. ولی اتفاقا دیده شده که در بعضی‌ها ذهن‌آگاهی به ضررشان تمام شده و آن تمرین‌های آرامش اتفاقا مخرب واقع شده‌اند. پس اینطور نیست که یک سری صفت خوب در تاب‌آورها داشته باشیم که این صفات باعث شود اینها تاب‌آور شوند. ممکن است یک صفت برای شما خوب باشد ولی برای دوست شما مخرب باشد. مثلا اجتناب کردن در بعضی‌ها ممکن است به نفعشان باشد.
حتی بعضی‌ها صفاتی دارند که باعث تاب‌آوری می‌شوند ولی به این صفات، شیوه‌های تاب‌آوری زشت گفته می‌شود، چون اخلاقی نیستند، ولی دیده شده که به آنها کمک می‌کند. مثلاً ممکن است یکی در زمان جنگ بگوید «تو جنگ، اگر فلان عزیزم کشته بشه، خونه‌ش به من می‌رسه.» به این می‌گویند شیوه‌ی تاب‌آوری زشت. ولی دیده‌ شده که بخش زیادی از تاب‌آوری، زشت است. یعنی جوک می‌سازند، یا مثلا با خود می‌گویند «آخ جون! دیگه حالا بدهیم رو نمی‌دم؛ خوب شد بانک رو زدن قسط ما رفت؛ آخ جون دیگه سر کار نمی‌ریم؛ ذوق می‌کنند که خانۀ طلبکار آسیب دیده»
دیده شده که بخش زیادی از تاب‌آوری ما به این شکل است. پس ما نمی‌دانیم که در ذهن فردی که تاب‌آوری دارد، چه می‌گذرد: به خودشان دلخوشی می‌دهند، از بخش زشت مغزشان بهره می‌برند، بی‌خیال هستند. مثلا ممکن است فردی همیشه به همکلاسی‌اش حسادت می‌کرده چون نسبت به او نمره‌های کمتری می‌گرفته، ولی در شرایط جنگ خوشحال است که کلاً نمره و آزمون و همه چیز رفته روی هوا. ممکنه است با خودتان بگویید آخر این هم خوشحالی دارد؟ ولی بالاخره این هم جزئی از تاب‌آوری است.
بنابراین، بخش زیادی از تاب‌آوری ما، توضیح داده شده نیست. بخشی از افرادی که PTSD می‌شوند، بخاطر احساس گناهی است که پیدا می‌کنند. تو خجالت نمی‌کشی توی این شرایط داری می‌خندی؟ تو خجالت نمی‌کشی در این شرایط به فکر فلان غذا هستی؟
این ایجاد احساس گناه درست نیست. بلکه باید فکر کرد: آیا احساس ناراحتی یا احساس اضطراب کمکی به هم‌وطن من می‌کند؟
پس هیچ صفت خاصی همواره مفید یا مخرب نیست و ما در موقعیت‌های گوناگون می‌توانیم الگوهای گوناگونی را نشان بدهیم.

دوگانه‌ای بس دشوار: هنجارسازی در برابر اعتباردهی
از یک جهت، یک عده واقعا آسیب دیده‌اند و PTSD شده‌اند و معنی‌اش این نیست که ترسو یا بچه‌ننه یا بزدل هستند. به دلایلی که ما نمی‌دانیم، یک عده می‌شوند و یک عده می‌شوند. پس ما باید درد آنها را اعتبار بدهیم، به آنها کمک کنیم، همدلی و همدردی نشان بدهیم.
در عین حال باید توجه کنیم که بیشتر افراد، آن تروما برایشان اهمیتی ندارد و به راحتی از آن عبور می‌کنند. اینها را هم باید به رسمیت بشماریم. متوجه دشواری شدید؟ اگر یک استوری بگذارید و در آن بگویید «دوستان، در این شرایط نگران نباشید؛ لزوماً حالتان بد نمی‌شود؛ ممکن است حتی حالتان بهتر شود»، مردم برایتان کلی فحش می‌نویسند: «مزدور، تو خوشحالی از این شرایط؟ تو به درد هم‌وطنت توجه نداری؟ تو تنها خودت را می‌بینی؟»
از یک طرف هم اگر بگویی «تروما شما را بدبخت می‌کند، تروما برایتان آسیب‌زا است، همۀ کودکان در معرض این قرار می‌گیرند» یک عده را به این می‌رسانید که آسیب ناشی از تروما، سرنوشت محتوم ماست.
پس از یک جهت اگر بگوییم «ممکن است این تروما به رشد منجر شود، معنویت شما بیشتر شود، انرژی مضاعف پیدا کنی، حس کنی مسیر خودت را باز یافته‌ای، از بند مسائل پوچ و پیش پا افتاده رها شدی و افق دیدت باز شود»، شما را متهم خواهند کرد به بی‌تفاوتی به رنج آنهایی که آسیب دیده‌اند.
از یک طرف هم مدام روی آثار منفی ناشی از تروما تاکید کنیم، واقعیت زیر سوال می‌رود و یک عده خواهند گفت: «من اینطوری نشدم، من احساس گناه می‌کنم، پس از آن تروما من انرژی مضاعف پیدا کردم، بهتر کار می‌کنم، دیدم به جهان عوض شد، بزرگ شدم.»
پس یک عده سود می‌برند و یک عده آسیب خواهند دید. مهم این است که به هر دوی اینها اعتبار و ارزش بدهیم و اینطور نباشد که فردی را که اذیت شده ت
آن افرادی که خوب از پس قضیه بر می‌آیند، چه ویژگی‌هایی دارند؟
به نظر می‌آید که چند ویژگی دارند:
خوش‌بینی دربارۀ آینده
اعتماد به توانایی خود در اینکه از پس مشکلات برمی‌آیند
تمایل به نگاه کردن به مسائل به عنوان چالش، به جای تهدید: ببینم از این هم می‌تونم جان سالم به در ببرم؟ خیلی دردناکه، ولی ببین این کار را هم می‌توانی انجام بدهی؟ ببینم از پس این هم برمی‌آیی؟
این، سه‌گانه ایست که در ذهن افراد تاب‌آور هست. به این، روحیۀ جنگنده هم می‌گویند. اگر می‌خواهید بدانید که الان باید چه کاری انجام بدهید، این سه تا را در خودتان تقویت کنید.

مقالات مرتبط

با ما در تماس باشید