مداخلات غذایی نتایج متفاوتی را در درمان افسردگی و اضطراب دوران بارداری و شیردهی نشان می دهد! افسردگی و اضطراب اغلب با تغییر رژیم غذایی در زنان در دوران بارداری یا پس از زایمان درمان می شود. با این حال، درباره اثربخشی چنین مداخلاتی اطلاعات زیادی در دست نیست. یک مقاله تحقیقاتی جدید یافته های یک بررسی سیستماتیک را با هدف شناسایی مزایای چنین اصلاحات غذایی در این شرایط گزارش می کند.
دوره پری ناتال، از زمان لقاح تا یک سال پس از زایمان، زمان آسیب پذیری برای مادران باردار است. بیش از یک پنجم آنها در این زمان افسردگی یا اضطراب را تجربه می کنند که بر کیفیت زندگی و سلامت آنها و نوزادان و خانواده آنها تأثیر می گذارد. متأسفانه، تنها حدود یک دهم از این بیماران با پروتکل های مبتنی بر شواهد درمان می شوند، حتی اگر اثرات سوء افسردگی به خوبی شناخته شده باشد.
روان درمانی جزو مداخلات اصلی است، اما به دلیل تعداد کم درمانگران در دسترس، هزینه های بالا، پوشش کم و بودجه با مشکل دائمی مواجه است. علاوه بر این، داروهای اعصاب و روان اغلب به دلیل خطر درک شده از تراتوژن یا عوارض جانبی جنین اجتناب می شود.
بسیاری از زنان فکر میکنند که مداخلات غذایی بیخطر هستند و اختلالات روانشناختی را تا ناهنجاریهای تغذیهای ردیابی میکنند که میتوانند از طریق اصلاح رژیم غذایی اصلاح شوند. مکملهایی که برای بهبود علائم افسردگی یا اضطراب تبلیغ میشوند طبیعی هستند و در مقایسه با داروهای نسخهای نسبتاً در دسترس و ارزان هستند.
بیش از 80 درصد از زنان یک یا چند تغییر رژیم غذایی را در ماه های آخر بارداری گزارش می دهند. بررسی فعلی که در مجله آمریکایی تغذیه بالینی منتشر شده است، اثربخشی چنین مداخلاتی را در درمان افسردگی یا اضطراب پری ناتال بررسی میکند. این یافتهها میتواند به شکلگیری دستورالعملهای بهتر برای مدیریت بالینی چنین زنانی کمک کند و نقش مداخلات غذایی، چه به عنوان درمانهای اولیه یا کمکی را مشخص کند.
مطالعه چه چیزی را نشان داد؟ محققان از 28 مقاله در مورد مداخلات غذایی برای درمان افسردگی پری ناتال با یا بدون اضطراب استفاده کردند. این مطالعات از چندین کشور انجام شده است که مهم ترین آنها مربوط به ایران و آمریکا بوده است. در حالی که بیش از نیمی از آنها اثرات مکمل با اسیدهای چرب امگا 3 و امگا 6، ایکوزاپنتانوئیک اسید (EPA) و دوکوزاهگزانوئیک اسید (DHA) را ارزیابی کردند، دیگران با فلزات عنصری، پروبیوتیک ها، ویتامین ها و اسیدهای آمینه سر و کار داشتند.
تجزیه و تحلیل مستقل برای هر یک از مداخلات و زمان مداخله انجام شد. از آنجایی که در تحقیقات قبلی نشان داده شده است که EPA و DHA از طریق مسیرهای مختلف عمل می کنند و بر ارگانیسم تأثیر متفاوتی می گذارند، تأثیر نسبت های مختلف EPA: DHA نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.
محققان دریافتند که اسیدهای چرب غیراشباع چندگانه (PUFAs) علائم افسردگی پری ناتال را به طور قابل توجهی در مقایسه با گروه کنترل کاهش نمی دهند. همچنین مداخله تأثیر معنیداری بر خطر افسردگی یا اضطراب پری ناتال در نسبت EPA:DHA <1.5 ≥1.5 نداشت.
برخی از بررسی های قبلی نقش بالقوه PUFA ها را در درمان افسردگی پری ناتال نشان دادند، اما مقاله فعلی چنین تأثیری را نفی کرد. این می تواند به دلیل ناهمگونی بین مطالعات، با استفاده از مداخلات متعدد به طور همزمان در هر مطالعه، یا حذف چندین مطالعه واجد شرایط از برخی مرورها باشد.
مطالعه حاضر 13 مطالعه را با سطوح ناهمگنی پایین مورد بررسی قرار داد اما هیچ نقشی برای PUFA ها پیدا نکرد. فقدان قدرت آماری، یا استفاده از دوزها یا دورههای مختلف تجویز PUFAها، ممکن است دلیل عدم تأثیر این مکملها باشد، زیرا ممکن است در طول دورههای کوتاه درمان تأثیر نگذارند. سطوح پایین افسردگی شدید در میان شرکت کنندگان در مطالعه نیز می تواند تأثیر کلی مکمل ها را کاهش دهد.
مجدداً، مکملهای آهن، روی یا منیزیم باعث بهبود علائم افسردگی در بارداری نشدند. با این حال، آهن می تواند در درمان زنانی که سطح آهن پایینی دارند مفید باشد.
مصرف مکمل مس از هفته 17 به بعد، با 1 گرم در روز، علائم افسردگی را کاهش داد. ویتامین D بهبود کوچک اما قابل توجهی در علائم افسردگی پس از زایمان نشان داد.
بر اساس نتایج ما، 1000 تا 3500 واحد بین المللی ویتامین D در روز به مدت 8 هفته تا 6 ماه به طور قابل توجهی علائم افسردگی پس از زایمان را کاهش داد.
یک مطالعه قبلی نشان داد که 2800 IU یا بیشتر ویتامین D در روز برای هشت هفته یا بیشتر، بالاترین میزان موفقیت را داشت. در حال حاضر، پزشکان روزانه 2000 تا 4000 واحد ویتامین D را در دوران بارداری و پس از زایمان توصیه می کنند.
از آنجایی که به نظر می رسد ویتامین D با افزایش جزئی در سلامت روان مرتبط است، نیاز به تعیین دوز صحیح مکمل های ویتامین D در بارداری و پس از زایمان برای جلوگیری و تشخیص مصرف بیش از حد وجود دارد.
در عین حال، آنها محدودیتهای مطالعات شامل، مانند سوگیری قابلتوجه، فقدان دادههای پایه و پیامد، و عدم استفاده از برشهای معتبر برای نمرههای افسردگی و اضطراب را تشخیص میدهند.
با استفاده از رویکرد GRADE، ما کیفیت شواهد خود را در حد متوسط ارزیابی کردهایم. بنابراین، ارزیابی ما از شواهد موجود برای مداخلات غذایی برای اضطراب و/یا افسردگی پری ناتال میتواند راهنماییهای مرتبط بالینی را برای مادران باردار و جدید و همچنین پزشکان و محققان ارائه دهد.
تاثیر مداخلات غذایی جامع باید مورد بررسی قرار گیرد. با این حال، به طور کلی، "نقش این مداخلات به عنوان تک درمانی یا به عنوان عوامل تقویت کننده برای سایر درمان ها (مانند داروهای ضد افسردگی، روان درمانی) هنوز مشخص نیست."
منبع خبر